English    Türkçe    فارسی   

4
1723-1732

  • گفت قاصد می‌کنید اینها شما ** گفت نه که بنده فرمانیم ما
  • این مگیر از فرع این از اصل گیر ** بر کمان کم زن که از بازوست تیر
  • ما رمیت اذ رمیت ابتلاست ** بر نبی کم نه گنه کان از خداست 1725
  • آب از سر تیره است ای خیره‌خشم ** پیشتر بنگر یکی بگشای چشم
  • شد ز خشم و غم درون بقعه‌ای ** سوی شه بنوشت خشمین رقعه‌ای
  • اندر آن رقعه ثنای شاه گفت ** گوهر جود و سخای شاه سفت
  • کای ز بحر و ابر افزون کف تو ** در قضای حاجت حاجات‌جو
  • زانک ابر آنچ دهد گریان دهد ** کف تو خندان پیاپی خوان نهد 1730
  • ظاهر رقعه اگر چه مدح بود ** بوی خشم از مدح اثرها می‌نمود
  • زان همه کار تو بی‌نورست و زشت ** که تو دوری دور از نور سرشت