English    Türkçe    فارسی   

4
1771-1780

  • بر بهارش چشمه و نخل و گیاه ** وآن گلستان و نگارستان گواه
  • شاهد شاهد هزاران هر طرف ** در گواهی هم‌چو گوهر بر صدف
  • بوی سر بد بیاید از دمت ** وز سر و رو تابد ای لافی غمت
  • بوشناسانند حاذق در مصاف ** تو به جلدی های هو کم کن گزاف
  • تو ملاف از مشک کان بوی پیاز ** از دم تو می‌کند مکشوف راز 1775
  • گل‌شکر خوردم همی‌گویی و بوی ** می‌زند از سیر که یافه مگوی
  • هست دل ماننده‌ی خانه‌ی کلان ** خانه‌ی دل را نهان همسایگان
  • از شکاف روزن و دیوارها ** مطلع گردند بر اسرار ما
  • از شکافی که ندارد هیچ وهم ** صاحب خانه و ندارد هیچ سهم
  • از نبی بر خوان که دیو و قوم او ** می‌برند از حال انسی خفیه بو 1780