English    Türkçe    فارسی   

4
1785-1794

  • مسلکی دارند دزدیده درون ** ما ز دزدیهای ایشان سرنگون 1785
  • دم به دم خبط و زیانی می‌کنند ** صاحب نقب و شکاف روزنند
  • پس چرا جان‌های روشن در جهان ** بی‌خبر باشند از حال نهان
  • در سرایت کمتر از دیوان شدند ** روحها که خیمه بر گردون زدند
  • دیو دزدانه سوی گردون رود ** از شهاب محرق او مطعون شود
  • سرنگون از چرخ زیر افتد چنان ** که شقی در جنگ از زخم سنان 1790
  • آن ز رشک روحهای دل‌پسند ** از فلکشان سرنگون می‌افکنند
  • تو اگر شلی و لنگ و کور و کر ** این گمان بر روحهای مه مبر
  • شرم دار و لاف کم زن جان مکن ** که بسی جاسوس هست آن سوی تن
  • دریافتن طبیبان الهی امراض دین و دل را در سیمای مرید و بیگانه و لحن گفتار او و رنگ چشم او و بی این همه نیز از راه دل کی انهم جواسیس القلوب فجالسوهم بالصدق
  • این طبیبان بدن دانش‌ورند ** بر سقام تو ز تو واقف‌ترند