English    Türkçe    فارسی   

4
1788-1797

  • در سرایت کمتر از دیوان شدند ** روحها که خیمه بر گردون زدند
  • دیو دزدانه سوی گردون رود ** از شهاب محرق او مطعون شود
  • سرنگون از چرخ زیر افتد چنان ** که شقی در جنگ از زخم سنان 1790
  • آن ز رشک روحهای دل‌پسند ** از فلکشان سرنگون می‌افکنند
  • تو اگر شلی و لنگ و کور و کر ** این گمان بر روحهای مه مبر
  • شرم دار و لاف کم زن جان مکن ** که بسی جاسوس هست آن سوی تن
  • دریافتن طبیبان الهی امراض دین و دل را در سیمای مرید و بیگانه و لحن گفتار او و رنگ چشم او و بی این همه نیز از راه دل کی انهم جواسیس القلوب فجالسوهم بالصدق
  • این طبیبان بدن دانش‌ورند ** بر سقام تو ز تو واقف‌ترند
  • تا ز قاروره همی‌بینند حال ** که ندانی تو از آن رو اعتلال 1795
  • هم ز نبض و هم ز رنگ و هم ز دم ** بو برند از تو بهر گونه سقم
  • پس طبیبان الهی در جهان ** چون ندانند از تو بی‌گفت دهان