English    Türkçe    فارسی   

4
1834-1843

  • گفت زین سو بوی یاری می‌رسد ** کاندرین ده شهریاری می‌رسد
  • بعد چندین سال می‌زاید شهی ** می‌زند بر آسمانها خرگهی 1835
  • رویش از گلزار حق گلگون بود ** از من او اندر مقام افزون بود
  • چیست نامش گفت نامش بوالحسن ** حلیه‌اش وا گفت ز ابرو و ذقن
  • قد او و رنگ او و شکل او ** یک به یک واگفت از گیسو و رو
  • حلیه‌های روح او را هم نمود ** از صفات و از طریقه و جا و بود
  • حلیه‌ی تن هم‌چو تن عاریتیست ** دل بر آن کم نه که آن یک ساعتیست 1840
  • حلیه‌ی روح طبیعی هم فناست ** حلیه‌ی آن جان طلب کان بر سماست
  • جسم او هم‌چون چراغی بر زمین ** نور او بالای سقف هفتمین
  • آن شعاع آفتاب اندر وثاق ** قرص او اندر چهارم چارطاق