English    Türkçe    فارسی   

4
196-205

  • کی بود این کفو ایشان در زواج ** یک در از چوب و دری دیگر ز عاج
  • کفو باید هر دو جفت اندر نکاح ** ورنه تنگ آید نماند ارتیاح
  • گفتن زن کی او در بند جهاز نیست مراد او ستر و صلاحست و جواب گفتن صوفی این را سرپوشیده
  • گفت گفتم من چنین عذری و او ** گفت نه من نیستم اسباب جو
  • ما ز مال و زر ملول و تخمه‌ایم ** ما به حرص و جمع نه چون عامه‌ایم
  • قصد ما سترست و پاکی و صلاح ** در دو عالم خود بدان باشد فلاح 200
  • باز صوفی عذر درویشی بگفت ** و آن مکرر کرد تا نبود نهفت
  • گفت زن من هم مکرر کرده‌ام ** بی‌جهازی را مقرر کرده‌ام
  • اعتقاد اوست راسختر ز کوه ** که ز صد فقرش نمی‌آید شکوه
  • او همی‌گوید مرادم عفتست ** از شما مقصود صدق و همتست
  • گفت صوفی خود جهاز و مال ما ** دید و می‌بیند هویدا و خفا 205