English    Türkçe    فارسی   

4
217-226

  • از پی آن گفت حق خود را علیم ** تا نیندیشی فسادی تو ز بیم
  • نیست اینها بر خدا اسم علم ** که سیه کافور دارد نام هم
  • اسم مشتقست و اوصاف قدیم ** نه مثال علت اولی سقیم
  • ورنه تسخر باشد و طنز و دها ** کر را سامع ضریران را ضیا 220
  • یا علم باشد حیی نام وقیح ** یا سیاه زشت را نام صبیح
  • طفلک نوزاده را حاجی لقب ** یا لقب غازی نهی بهر نسب
  • گر بگویند این لقبها در مدیح ** تا ندارد آن صفت نبود صحیح
  • تسخر و طنزی بود آن یا جنون ** پاک حق عما یقول الظالمون
  • من همی دانستمت پیش از وصال ** که نکورویی ولیکن بدخصال 225
  • من همی دانستمت پیش از لقا ** کز ستیزه راسخی اندر شقا