English    Türkçe    فارسی   

4
223-232

  • گر بگویند این لقبها در مدیح ** تا ندارد آن صفت نبود صحیح
  • تسخر و طنزی بود آن یا جنون ** پاک حق عما یقول الظالمون
  • من همی دانستمت پیش از وصال ** که نکورویی ولیکن بدخصال 225
  • من همی دانستمت پیش از لقا ** کز ستیزه راسخی اندر شقا
  • چونک چشمم سرخ باشد در غمش ** دانمش زان درد گر کم بینمش
  • تو مرا چون بره دیدی بی شبان ** تو گمان بردی ندارم پاسبان
  • عاشقان از درد زان نالیده‌اند ** که نظر ناجایگه مالیده‌اند
  • بی‌شبان دانسته‌اند آن ظبی را ** رایگان دانسته‌اند آن سبی را 230
  • تا ز غمزه تیر آمد بر جگر ** که منم حارس گزافه کم نگر
  • کی کم از بره کم از بزغاله‌ام ** که نباشد حارس از دنباله‌ام