English    Türkçe    فارسی   

4
2279-2288

  • از چپ و از راست می‌جست آن سلیم ** تا بجهد خویش برهاند گلیم
  • دام افکندند و اندر دام ماند ** احمقی او را در آن آتش نشاند 2280
  • بر سر آتش به پشت تابه‌ای ** با حماقت گشت او همخوابه‌ایی
  • او همی جوشید از تف سعیر ** عقل می‌گفتش الم یاتک نذیر
  • او همی‌گفت از شکنجه وز بلا ** هم‌چو جان کافران قالوا بلی
  • باز می‌گفت او که گر این بار من ** وا رهم زین محنت گردن‌شکن
  • من نسازم جز به دریایی وطن ** آبگیری را نسازم من سکن 2285
  • آب بی‌حد جویم و آمن شوم ** تا ابد در امن و صحت می‌روم
  • بیان آنک عهد کردن احمق وقت گرفتاری و ندم هیچ وفایی ندارد کی لو ردوالعادوا لما نهوا عنه و انهم لکاذبون صبح کاذب وفا ندارد
  • عقل می‌گفتش حماقت با توست ** با حماقت عقل را آید شکست
  • عقل را باشد وفای عهدها ** تو نداری عقل رو ای خربها