English    Türkçe    فارسی   

4
2284-2293

  • باز می‌گفت او که گر این بار من ** وا رهم زین محنت گردن‌شکن
  • من نسازم جز به دریایی وطن ** آبگیری را نسازم من سکن 2285
  • آب بی‌حد جویم و آمن شوم ** تا ابد در امن و صحت می‌روم
  • بیان آنک عهد کردن احمق وقت گرفتاری و ندم هیچ وفایی ندارد کی لو ردوالعادوا لما نهوا عنه و انهم لکاذبون صبح کاذب وفا ندارد
  • عقل می‌گفتش حماقت با توست ** با حماقت عقل را آید شکست
  • عقل را باشد وفای عهدها ** تو نداری عقل رو ای خربها
  • عقل را یاد آید از پیمان خود ** پرده‌ی نسیان بدراند خرد
  • چونک عقلت نیست نسیان میر تست ** دشمن و باطل کن تدبیر تست 2290
  • از کمی عقل پروانه‌ی خسیس ** یاد نارد ز آتش و سوز و حسیس
  • چونک پرش سوخت توبه می‌کند ** آز و نسیانش بر آتش می‌زند
  • ضبط و درک و حافظی و یادداشت ** عقل را باشد که عقل آن را فراشت