English    Türkçe    فارسی   

4
2294-2303

  • چونک گوهر نیست تابش چون بود ** چون مذکر نیست ایابش چون بود
  • این تمنی هم ز بی‌عقلی اوست ** که نبیند کان حماقت را چه خوست 2295
  • آن ندامت از نتیجه‌ی رنج بود ** نه ز عقل روشن چون گنج بود
  • چونک شد رنج آن ندامت شد عدم ** می‌نیرزد خاک آن توبه و ندم
  • آن ندم از ظلمت غم بست بار ** پس کلام اللیل یمحوه النهار
  • چون برفت آن ظلمت غم گشت خوش ** هم رود از دل نتیجه و زاده‌اش
  • می‌کند او توبه و پیر خرد ** بانگ لو ردوا لعادوا می‌زند 2300
  • در بیان آنک وهم قلب عقلست و ستیزه‌ی اوست بدو ماند و او نیست و قصه‌ی مجاوبات موسی علیه‌السلام کی صاحب عقل بود با فرعون کی صاحب وهم بود
  • عقل ضد شهوتست ای پهلوان ** آنک شهوت می‌تند عقلش مخوان
  • وهم خوانش آنک شهوت را گداست ** وهم قلب نقد زر عقلهاست
  • بی‌محک پیدا نگردد وهم و عقل ** هر دو را سوی محک کن زود نقل