English    Türkçe    فارسی   

4
2338-2347

  • گفت خواری قیامت صعب‌تر ** گر نداری پاس من در خیر و شر
  • زخم کیکی را نمی‌توانی کشید ** زخم ماری را تو چون خواهی چشید
  • ظاهرا کار تو ویران می‌کنم ** لیک خاری را گلستان می‌کنم 2340
  • بیان آنک عمارت در ویرانیست و جمعیت در پراکندگیست و درستی در شکست‌گیست و مراد در بی‌مرادیست و وجود در عدم است و علی هذا بقیة الاضداد والازواج
  • آن یکی آمد زمین را می‌شکافت ** ابلهی فریاد کرد و بر نتافت
  • کین زمین را از چه ویران می‌کنی ** می‌شکافی و پریشان می‌کنی
  • گفت ای ابله برو و بر من مران ** تو عمارت از خرابی باز دان
  • کی شود گلزار و گندم‌زار این ** تا نگردد زشت و ویران این زمین
  • کی شود بستان و کشت و برگ و بر ** تا نگردد نظم او زیر و زبر 2345
  • تا بنشکافی به نشتر ریش چغز ** کی شود نیکو و کی گردید نغز
  • تا نشوید خلطهاات از دوا ** کی رود شورش کجا آید شفا