English    Türkçe    فارسی   

4
2348-2357

  • پاره پاره کرده درزی جامه را ** کس زند آن درزی علامه را
  • که چرا این اطلس بگزیده را ** بردریدی چه کنم بدریده را
  • هر بنای کهنه که آبادان کنند ** نه که اول کهنه را ویران کنند 2350
  • هم‌چنین نجار و حداد و قصاب ** هستشان پیش از عمارتها خراب
  • آن هلیله و آن بلیله کوفتن ** زان تلف گردند معموری تن
  • تا نکوبی گندم اندر آسیا ** کی شود آراسته زان خوان ما
  • آن تقاضا کرد آن نان و نمک ** که ز شستت وا رهانم ای سمک
  • گر پذیری پند موسی وا رهی ** از چنین شست بد نامنتهی 2355
  • بس که خود را کرده‌ای بنده‌ی هوا ** کرمکی را کرده‌ای تو اژدها
  • اژدها را اژدها آورده‌ام ** تا با صلاح آورم من دم به دم