English    Türkçe    فارسی   

4
2364-2373

  • من به جادویان چه مانم ای وقیح ** کز دمم پر رشک می‌گردد مسیح
  • من به جادویان چه مانم ای جنب ** که ز جانم نور می‌گیرد کتب 2365
  • چون تو با پر هوا بر می‌پری ** لاجرم بر من گمان آن می‌بری
  • هر کرا افعال دام و دد بود ** بر کریمانش گمان بد بود
  • چون تو جزو عالمی هر چون بوی ** کل را بر وصف خود بینی سوی
  • گر تو برگردی و بر گردد سرت ** خانه را گردنده بیند منظرت
  • ور تو در کشتی روی بر یم روان ** ساحل یم را همی بینی دوان 2370
  • گر تو باشی تنگ‌دل از ملحمه ** تنگ بینی جمله دنیا را همه
  • ور تو خوش باشی به کام دوستان ** این جهان بنمایدت چون گلستان
  • ای بسا کس رفته تا شام و عراق ** او ندیده هیچ جز کفر و نفاق