English    Türkçe    فارسی   

4
2428-2437

  • در خور سر بد و طغیان تو ** تا بدانی کوست درخوردان تو
  • تا بدانی کو حکیمست و خبیر ** مصلح امراض درمان‌ناپذیر
  • تو به تاویلات می‌گشتی از آن ** کور و گر کین هست از خواب گران 2430
  • وآن طبیب و آن منجم در لمع ** دید تعبیرش بپوشید از طمع
  • گفت دور از دولت و از شاهیت ** که درآید غصه در آگاهیت
  • از غذای مختلف یا از طعام ** طبع شوریده همی‌بیند منام
  • زانک دید او که نصیحت‌جو نه‌ای ** تند و خون‌خواری و مسکین‌خو نه‌ای
  • پادشاهان خون کنند از مصلحت ** لیک رحمتشان فزونست از عنت 2435
  • شاه را باید که باشد خوی رب ** رحمت او سبق دارد بر غضب
  • نه غضب غالب بود مانند دیو ** بی‌ضرورت خون کند از بهر ریو