English    Türkçe    فارسی   

4
2473-2482

  • گر تن خاکی غلیظ و تیره است ** صیقلش کن زانک صیقل گیره است
  • تا درو اشکال غیبی رو دهد ** عکس حوری و ملک در وی جهد
  • صیقل عقلت بدان دادست حق ** که بدو روشن شود دل را ورق 2475
  • صیقلی را بسته‌ای ای بی‌نماز ** وآن هوا را کرده‌ای دو دست باز
  • گر هوا را بند بنهاده شود ** صیقلی را دست بگشاده شود
  • آهنی که آیینه غیبی بدی ** جمله صورتها درو مرسل شدی
  • تیره کردی زنگ دادی در نهاد ** این بود یسعون فی الارض الفساد
  • تاکنون کردی چنین اکنون مکن ** تیره کردی آب را افزون مکن 2480
  • بر مشوران تا شود این آب صاف ** واندرو بین ماه و اختر در طواف
  • زانک مردم هست هم‌چون آب جو ** چون شود تیره نبینی قعر او