English    Türkçe    فارسی   

4
2556-2565

  • پاره‌ای بر کن ازین قعر دکان ** تا برآرد سر به پیش تو دو کان
  • پیش از آن کین مهلت خانه‌ی کری ** آخر آید تو نخورده زو بری
  • پس ترا بیرون کند صاحب دکان ** وین دکان را بر کند از روی کان
  • تو ز حسرت گاه بر سر می‌زنی ** گاه ریش خام خود بر می‌کنی
  • کای دریغا آن من بود این دکان ** کور بودم بر نخوردم زین مکان 2560
  • ای دریغا بود ما را برد باد ** تا ابد یا حسرتا شد للعباد
  • غره شدن آدمی به ذکاوت و تصویرات طبع خویشتن و طلب ناکردن علم غیب کی علم انبیاست
  • دیدم اندر خانه من نقش و نگار ** بودم اندر عشق خانه بی‌قرار
  • بودم از گنج نهانی بی‌خبر ** ورنه دستنبوی من بودی تبر
  • آه گر داد تبر را دادمی ** این زمان غم را تبرا دادمی
  • چشم را بر نقش می‌انداختم ** هم‌چو طفلان عشقها می‌باختم 2565