English    Türkçe    فارسی   

4
2635-2644

  • آن تتماجش دهد کین را بگیر ** گر نمی‌خواهی که نوشی زان فطیر 2635
  • آب تتماجش نگیرد طبع باز ** زال بترنجد شود خشمش دراز
  • از غضب شربای سوزان بر سرش ** زن فرو ریزد شود کل مغفرش
  • اشک از آن چشمش فرو ریزد ز سوز ** یاد آرد لطف شاه دل‌فروز
  • زان دو چشم نازنین با دلال ** که ز چهره‌ی شاد دارد صد کمال
  • چشم مازاغش شده پر زخم زاغ ** چشم نیک از چشم بد با درد و داغ 2640
  • چشم دریا بسطتی کز بسط او ** هر دو عالم می‌نماید تار مو
  • گر هزاران چرخ در چشمش رود ** هم‌چو چشمه پیش قلزم گم شود
  • چشم بگذشته ازین محسوسها ** یافته از غیب‌بینی بوسها
  • خود نمی‌یابم یکی گوشی که من ** نکته‌ای گویم از آن چشم حسن