English    Türkçe    فارسی   

4
2649-2658

  • صالح از یک‌دم که آرد با شکوه ** صد چنان ناقه بزاید متن کوه
  • دل همی گوید خموش و هوش دار ** ورنه درانید غیرت پود و تار 2650
  • غیرتش را هست صد حلم نهان ** ورنه سوزیدی به یک دم صد جهان
  • نخوت شاهی گرفتش جای پند ** تا دل خود را ز بند پند کند
  • که کنم بار رای هامان مشورت ** کوست پشت ملک و قطب مقدرت
  • مصطفی را رای‌زن صدیق رب ** رای‌زن بوجهل را شد بولهب
  • عرق جنسیت چنانش جذب کرد ** کان نصیحتها به پیشش گشت سرد 2655
  • جنس سوی جنس صد پره پرد ** بر خیالش بندها را بر درد
  • قصه‌ی آن زن کی طفل او بر سر ناودان غیژید و خطر افتادن بود و از علی کرم‌الله وجهه چاره جست
  • یک زنی آمد به پیش مرتضی ** گفت شد بر ناودان طفلی مرا
  • گرش می‌خوانم نمی‌آید به دست ** ور هلم ترسم که افتد او به پست