English    Türkçe    فارسی   

4
275-284

  • تا میان اندر حدث او تا به شب ** غرق دباغیست او روزی‌طلب 275
  • پس چنین گفتست جالینوس مه ** آنچ عادت داشت بیمار آنش ده
  • کز خلاف عادتست آن رنج او ** پس دوای رنجش از معتاد جو
  • چون جعل گشتست از سرگین‌کشی ** از گلاب آید جعل را بیهشی
  • هم از آن سرگین سگ داروی اوست ** که بدان او را همی معتاد و خوست
  • الخبیثات الخبیثین را بخوان ** رو و پشت این سخن را باز دان 280
  • ناصحان او را به عنبر یا گلاب ** می دوا سازند بهر فتح باب
  • مر خبیثان را نسازد طیبات ** درخور و لایق نباشد ای ثقات
  • چون زعطر وحی کژ گشتند و گم ** بد فغانشان که تطیرنا بکم
  • رنج و بیماریست ما را این مقال ** نیست نیکو وعظتان ما را به فال