English    Türkçe    فارسی   

4
2762-2771

  • سر بر آرد از زمین آنگاه او ** چون هدفها زخم یابد بی رفو
  • نردبان خالق این ما و منیست ** عاقبت زین نردبان افتادنیست
  • هر که بالاتر رود ابله‌ترست ** که استخوان او بتر خواهد شکست
  • این فروعست و اصولش آن بود ** که ترفع شرکت یزدان بود 2765
  • چون نمردی و نگشتی زنده زو ** یاغیی باشی به شرکت ملک‌جو
  • چون بدو زنده شدی آن خود ویست ** وحدت محضست آن شرکت کیست
  • شرح این در آینه‌ی اعمال جو ** که نیابی فهم آن از گفت و گو
  • گر بگویم آنچ دارم در درون ** بس جگرها گردد اندر حال خون
  • بس کنم خود زیرکان را این بس است ** بانگ دو کردم اگر در ده کس است 2770
  • حاصل آن هامان بدان گفتار بد ** این چنین راهی بر آن فرعون زد