English    Türkçe    فارسی   

4
2833-2842

  • دی یکی می‌گفت عالم حادثست ** فانیست این چرخ و حقش وارثست
  • فلسفیی گفت چون دانی حدوث ** حادثی ابر چون داند غیوث
  • ذره‌ای خود نیستی از انقلاب ** تو چه می‌دانی حدوث آفتاب 2835
  • کرمکی کاندر حدث باشد دفین ** کی بداند آخر و بدو زمین
  • این به تقلید از پدر بشنیده‌ای ** از حماقت اندرین پیچیده‌ای
  • چیست برهان بر حدوث این بگو ** ورنه خامش کن فزون گویی مجو
  • گفت دیدم اندرین بحث عمیق ** بحث می‌کردند روزی دو فریق
  • در جدال و در خصام و در ستوه ** گشت هنگامه بر آن دو کس گروه 2840
  • من به سوی جمع هنگامه شدم ** اطلاع از حال ایشان بستدم
  • آن یکی می‌گفت گردون فانیست ** بی‌گمانی این بنا را بانیست