English    Türkçe    فارسی   

4
3027-3036

  • واجبست اظهار این نیک و تباه ** هم‌چنانک اظهار گندمها ز کاه
  • بهر اظهارست این خلق جهان ** تا نماند گنج حکمتها نهان
  • کنت کنزا کنت مخفیا شنو ** جوهر خود گم مکن اظهار شو
  • بیان آنک روح حیوانی و عقل جز وی و وهم و خیال بر مثال دوغند و روح کی باقیست درین دوغ هم‌چون روغن پنهانست
  • جوهر صدقت خفی شد در دروغ ** هم‌چو طعم روغن اندر طعم دوغ 3030
  • آن دروغت این تن فانی بود ** راستت آن جان ربانی بود
  • سالها این دوغ تن پیدا و فاش ** روغن جان اندرو فانی و لاش
  • تا فرستد حق رسولی بنده‌ای ** دوغ را در خمره جنباننده‌ای
  • تا بجنباند به هنجار و به فن ** تا بدانم من که پنهان بود من
  • یا کلام بنده‌ای کان جزو اوست ** در رود در گوش او کو وحی جوست 3035
  • اذن مومن وحی ما را واعیست ** آنچنان گوشی قرین داعیست