English    Türkçe    فارسی   

4
3155-3164

  • زانک هر چاره که می‌کرد آن پدر ** عشق کمپیرک همی‌شد بیشتر 3155
  • پس یقین گشتش که مطلق آن سریست ** چاره او را بعد از این لابه گریست
  • سجده می‌کرد او که هم فرمان تراست ** غیر حق بر ملک حق فرمان کراست
  • لیک این مسکین همی‌سوزد چو عود ** دست گیرش ای رحیم و ای ودود
  • تا ز یا رب یا رب و افغان شاه ** ساحری استاد پیش آمد ز راه
  • مستجاب شدن دعای پادشاه در خلاص پسرش از جادوی کابلی
  • او شنیده بود از دور این خبر ** که اسیر پیرزن گشت آن پسر 3160
  • کان عجوزه بود اندر جادوی ** بی‌نظیر و آمن از مثل و دوی
  • دست بر بالای دستست ای فتی ** در فن و در زور تا ذات خدا
  • منتهای دستها دست خداست ** بحر بی‌شک منتهای سیلهاست
  • هم ازو گیرند مایه ابرها ** هم بدو باشد نهایت سیل را