English    Türkçe    فارسی   

4
3222-3231

  • صورت پنهان و آن نور جبین ** کرده چشم انبیا را دوربین
  • نور آن رخسار برهاند ز نار ** هین مشو قانع به نور مستعار
  • چشم را این نور حالی‌بین کند ** جسم و عقل و روح را گرگین کند
  • صورتش نورست و در تحقیق نار ** گر ضیا خواهی دو دست از وی بدار 3225
  • دم به دم در رو فتد هر جا رود ** دیده و جانی که حالی‌بین بود
  • دور بیند دوربین بی‌هنر ** هم‌چنانک دور دیدن خواب در
  • خفته باشی بر لب جو خشک‌لب ** می‌دوی سوی سراب اندر طلب
  • دور می‌بینی سراب و می‌دوی ** عاشق آن بینش خود می‌شوی
  • می‌زنی در خواب با یاران تو لاف ** که منم بینادل و پرده‌شکاف 3230
  • نک بدان سو آب دیدم هین شتاب ** تا رویم آنجا و آن باشد سراب