English    Türkçe    فارسی   

4
3254-3263

  • یار موسی خرد گردید زود ** تا نماند خون بینید آب رود
  • با پدر از تو جفایی می‌رود ** آن پدر در چشم تو سگ می‌شود 3255
  • آن پدر سگ نیست تاثیر جفاست ** که چنان حرمت نظر را سگ نماست
  • گرگ می‌دیدند یوسف را به چشم ** چونک اخوان را حسودی بود و خشم
  • با پدر چون صلح کردی خشم رفت ** آن سگی شد گشت بابا یار تفت
  • بیان آنک مجموع عالم صورت عقل کلست چون با عقل کل بکژروی جفا کردی صورت عالم ترا غم فزاید اغلب احوال چنانک دل با پدر بد کردی صورت پدر غم فزاید ترا و نتوانی رویش را دیدن اگر چه پیش از آن نور دیده بوده باشد و راحت جان
  • کل عالم صورت عقل کلست ** کوست بابای هر آنک اهل قل است
  • چون کسی با عقل کل کفران فزود ** صورت کل پیش او هم سگ نمود 3260
  • صلح کن با این پدر عاقی بهل ** تا که فرش زر نماید آب و گل
  • پس قیامت نقد حال تو بود ** پیش تو چرخ و زمین مبدل شود
  • من که صلحم دایما با این پدر ** این جهان چون جنتستم در نظر