English    Türkçe    فارسی   

4
3413-3422

  • آن بد عاریتی باشد که او ** آرد اقرار و شود او توبه‌جو
  • هم‌چو آدم زلتش عاریه بود ** لاجرم اندر زمان توبه نمود
  • چونک اصلی بود جرم آن بلیس ** ره نبودش جانب توبه‌ی نفیس 3415
  • رو که رستی از خود و از خوی بد ** واز زبانه‌ی نار و از دندان دد
  • رو که اکنون دست در دولت زدی ** در فکندی خود به بخت سرمدی
  • ادخلی تو فی عبادی یافتی ** ادخلی فی جنتی در بافتی
  • در عبادش راه کردی خویش را ** رفتی اندر خلد از راه خفا
  • اهدنا گفتی صراط مستقیم ** دست تو بگرفت و بردت تا نعیم 3420
  • نار بودی نور گشتی ای عزیز ** غوره بودی گشتی انگور و مویز
  • اختری بودی شدی تو آفتاب ** شاد باشد الله اعلم بالصواب