English    Türkçe    فارسی   

4
3462-3471

  • در سر و رو در کشیده چادری ** رو نهان کرده ز چشمت دلبری
  • شاه‌نامه یا کلیله پیش تو ** هم‌چنان باشد که قرآن از عتو
  • فرق آنگه باشد از حق و مجاز ** که کند کحل عنایت چشم باز
  • ورنه پشک و مشک پیش اخشمی ** هر دو یکسانست چون نبود شمی 3465
  • خویشتن مشغول کردن از ملال ** باشدش قصد از کلام ذوالجلال
  • کاتش وسواس را و غصه را ** زان سخن بنشاند و سازد دوا
  • بهر این مقدار آتش شاندن ** آب پاک و بول یکسان شدن به فن
  • آتش وسواس را این بول و آب ** هر دو بنشانند هم‌چون وقت خواب
  • لیک گر واقف شوی زین آب پاک ** که کلام ایزدست و روحناک 3470
  • نیست گردد وسوسه کلی ز جان ** دل بیابد ره به سوی گلستان