English    Türkçe    فارسی   

4
3620-3629

  • چون شکم پر گشت و بر نعمت زدند ** وآن ضرورت رفت پس طاغی شدند 3620
  • نفس فرعونیست هان سیرش مکن ** تا نیارد یاد از آن کفر کهن
  • بی تف آتش نگردد نفس خوب ** تا نشد آهن چو اخگر هین مکوب
  • بی‌مجاعت نیست تن جنبش‌کنان ** آهن سردیست می‌کوبی بدان
  • گر بگرید ور بنالد زار زار ** او نخواهد شد مسلمان هوش دار
  • او چو فرعونست در قحط آنچنان ** پیش موسی سر نهد لابه‌کنان 3625
  • چونک مستغنی شد او طاغی شود ** خر چو بار انداخت اسکیزه زند
  • پس فراموشش شود چون رفت پیش ** کار او زان آه و زاریهای خویش
  • سالها مردی که در شهری بود ** یک زمان که چشم در خوابی رود
  • شهر دیگر بیند او پر نیک و بد ** هیچ در یادش نیاید شهر خود