English    Türkçe    فارسی   

4
3743-3752

  • با چنین قهری که زفت و فایق است ** برد لطفش بین که بر وی سابق است
  • سبق بی‌چون و چگونه‌ی معنوی ** سابق و مسبوق دیدی بی‌دوی
  • گر ندیدی آن بود از فهم پست ** که عقول خلق زان کان یک جوست 3745
  • عیب بر خود نه نه بر آیات دین ** کی رسد بر چرخ دین مرغ گلین
  • مرغ را جولانگه عالی هواست ** زانک نشو او ز شهوت وز هواست
  • پس تو حیران باش بی‌لا و بلی ** تا ز رحمت پیشت آید محملی
  • چون ز فهم این عجایب کودنی ** گر بلی گویی تکلف می‌کنی
  • ور بگویی نی زند نی گردنت ** قهر بر بندد بدان نی روزنت 3750
  • پس همین حیران و واله باش و بس ** تا درآید نصر حق از پیش و پس
  • چونک حیران گشتی و گیج و فنا ** با زبان حال گفتی اهدنا