English    Türkçe    فارسی   

4
3830-3839

  • چون شناسد جان من جان ترا ** یاد آرند اتحاد ماجری 3830
  • موسی و هارون شوند اندر زمین ** مختلط خوش هم‌چو شیر و انگبین
  • چون شناسد اندک و منکر شود ** منکری‌اش پرده‌ی ساتر شود
  • پس شناسایی بگردانید رو ** خشم کرد آن مه ز ناشکری او
  • زین سبب جان نبی را جان بد ** ناشناسا گشت و پشت پای زد
  • این همه خواندی فرو خوان لم یکن ** تا بدانی لج این گبر کهن 3835
  • پیش از آنک نقش احمد فر نمود ** نعت او هر گبر را تعویذ بود
  • کین چنین کس هست تا آید پدید ** از خیال روش دلشان می‌طپید
  • سجده می‌کردند کای رب بشر ** در عیان آریش هر چه زودتر
  • تا به نام احمد از یستفتحون ** یاغیانشان می‌شدندی سرنگون