English    Türkçe    فارسی   

4
401-410

  • آنک او مغلوب اندر لطف ماست ** نیست مضطر بلک مختار ولاست
  • منتهای اختیار آنست خود ** که اختیارش گردد اینجا مفتقد
  • اختیاری را نبودی چاشنی ** گر نگشتی آخر او محو از منی
  • در جهان گر لقمه و گر شربتست ** لذت او فرع محو لذتست
  • گرچه از لذات بی‌تاثیر شد ** لذتی بود او و لذت‌گیر شد 405
  • شرح انما المؤمنون اخوة والعلماء کنفس واحدة خاصه اتحاد داود و سلیمان و سایر انبیا علیهم‌السلام کی اگر یکی ازیشان را منکر شوی ایمان به هیچ نبی درست نباشد و این علامت اتحادست کی یک خانه از هزاران خانه ویران کنی آن همه ویران شود و یک دیوار قایم نماند کی لانفرق بین احد منهم و العاقل یکفیه الاشارة این خود از اشارت گذشت
  • گرچه بر ناید به جهد و زور تو ** لیک مسجد را برآرد پور تو
  • کرده‌ی او کرده‌ی تست ای حکیم ** مومنان را اتصالی دان قدیم
  • مومنان معدود لیک ایمان یکی ** جسمشان معدود لیکن جان یکی
  • غیرفهم و جان که در گاو و خرست ** آدمی را عقل و جانی دیگرست
  • باز غیرجان و عقل آدمی ** هست جانی در ولی آن دمی 410