English    Türkçe    فارسی   

4
43-52

  • جز یکی لقیه که اول از قضا ** بر وی افتاد و شد او را دلربا
  • بعد از آن چندان که می‌کوشید او ** خود مجالش می‌نداد آن تندخو
  • نه بلا به چاره بودش نه به مال ** چشم پر و بی‌طمع بود آن نهال 45
  • عاشق هر پیشه‌ای و مطلبی ** حق بیالود اول کارش لبی
  • چون بدان آسیب در جست آمدند ** پیش پاشان می‌نهد هر روز بند
  • چون در افکندش بجست و جوی کار ** بعد از آن در بست که کابین بیار
  • هم بر آن بو می‌تنند و می‌روند ** هر دمی راجی و آیس می‌شوند
  • هر کسی را هست اومید بری ** که گشادندش در آن روزی دری 50
  • باز در بستندش و آن درپرست ** بر همان اومید آتش پا شدست
  • چون درآمد خوش در آن باغ آن جوان ** خود فرو شد پا به گنجش ناگهان