English    Türkçe    فارسی   

4
493-502

  • گفت اگر پایه‌ی سوم را بسپرم ** وهم آید که مثال عمرم
  • بر دوم پایه شوم من جای‌جو ** گویی بوبکرست و این هم مثل او
  • هست این بالا مقام مصطفی ** وهم مثلی نیست با آن شه مرا 495
  • بعد از آن بر جای خطبه آن ودود ** تا به قرب عصر لب‌خاموش بود
  • زهره نه کس را که گوید هین بخوان ** یا برون آید ز مسجد آن زمان
  • هیبتی بنشسته بد بر خاص و عام ** پر شده نور خدا آن صحن و بام
  • هر که بینا ناظر نورش بدی ** کور زان خورشید هم گرم آمدی
  • پس ز گرمی فهم کردی چشم کور ** که بر آمد آفتابی بی‌فتور 500
  • لیک این گرمی گشاید دیده را ** تا ببیند عین هر بشنیده را
  • گرمیش را ضجرتی و حالتی ** زان تبش دل را گشادی فسحتی