English    Türkçe    فارسی   

4
600-609

  • صوفیان گفتند صدق قال او ** شب همی‌رفتیم در دنبال او 600
  • در بیابانهای پر از خار و گو ** او چو ماه بدر ما را پیش‌رو
  • روی پس ناکرده می‌گفتی به شب ** هین گو آمد میل کن در سوی چپ
  • باز گفتی بعد یک دم سوی راست ** میل کن زیرا که خاری پیش پاست
  • روز گشتی پاش را ما پای‌بوس ** گشته و پایش چو پاهای عروس
  • نه ز خاک و نه ز گل بر وی اثر ** نه از خراش خار و آسیب حجر 605
  • مغربی را مشرقی کرده خدای ** کرده مغرب را چو مشرق نورزای
  • نور این شمس شموسی فارس است ** روز خاص و عام را او حارس است
  • چون نباشد حارس آن نور مجید ** که هزاران آفتاب آرد پدید
  • تو به نور او همی رو در امان ** در میان اژدها و کزدمان