English    Türkçe    فارسی   

4
615-624

  • این زر من بر سر آن زر نهید ** کوری تن فرج استر را دهید 615
  • فرج استر لایق حلقه‌ی زرست ** زر عاشق روی زرد اصفرست
  • که نظرگاه خداوندست آن ** کز نظرانداز خورشیدست کان
  • کو نظرگاه شعاع آفتاب ** کو نظرگاه خداوند لباب
  • از گرفت من ز جان اسپر کنید ** گرچه اکنون هم گرفتار منید
  • مرغ فتنه دانه بر بامست او ** پر گشاده بسته‌ی دامست او 620
  • چون به دانه داد او دل را به جان ** ناگرفته مر ورا بگرفته دان
  • آن نظرها که به دانه می‌کند ** آن گره دان کو به پا برمی‌زند
  • دانه گوید گر تو می‌دزدی نظر ** من همی دزدم ز تو صبر و مقر
  • چون کشیدت آن نظر اندر پیم ** پس بدانی کز تو من غافل نیم
  • قصه‌ی عطاری کی سنگ ترازوی او گل سرشوی بود و دزدیدن مشتری گل خوار از آن گل هنگام سنجیدن شکر دزدیده و پنهان