English    Türkçe    فارسی   

4
639-648

  • دید عطار آن و خود مشغول کرد ** که فزون‌تر دزد هین ای روی‌زرد
  • گر بدزدی وز گل من می‌بری ** رو که هم از پهلوی خود می‌خوری 640
  • تو همی ترسی ز من لیک از خری ** من همی‌ترسم که تو کمتر خوری
  • گرچه مشغولم چنان احمق نیم ** که شکر افزون کشی تو از نیم
  • چون ببینی مر شکر را ز آزمود ** پس بدانی احمق و غافل کی بود
  • مرغ زان دانه نظر خوش می‌کند ** دانه هم از دور راهش می‌زند
  • کز زنای چشم حظی می‌بری ** نه کباب از پهلوی خود می‌خوری 645
  • این نظر از دور چون تیرست و سم ** عشقت افزون می‌شود صبر تو کم
  • مال دنیا دام مرغان ضعیف ** ملک عقبی دام مرغان شریف
  • تا بدین ملکی که او دامست ژرف ** در شکار آرند مرغان شگرف