English    Türkçe    فارسی   

4
643-652

  • چون ببینی مر شکر را ز آزمود ** پس بدانی احمق و غافل کی بود
  • مرغ زان دانه نظر خوش می‌کند ** دانه هم از دور راهش می‌زند
  • کز زنای چشم حظی می‌بری ** نه کباب از پهلوی خود می‌خوری 645
  • این نظر از دور چون تیرست و سم ** عشقت افزون می‌شود صبر تو کم
  • مال دنیا دام مرغان ضعیف ** ملک عقبی دام مرغان شریف
  • تا بدین ملکی که او دامست ژرف ** در شکار آرند مرغان شگرف
  • من سلیمان می‌نخواهم ملکتان ** بلک من برهانم از هر هلکتان
  • کین زمان هستید خود مملوک ملک ** مالک ملک آنک بجهید او ز هلک 650
  • بازگونه ای اسیر این جهان ** نام خود کردی امیر این جهان
  • ای تو بنده‌ی این جهان محبوس جان ** چند گویی خویش را خواجه‌ی جهان
  • دلداری کردن و نواختن سلیمان علیه‌السلام مر آن رسولان را و دفع وحشت و آزار از دل ایشان و عذر قبول ناکردن هدیه شرح کردن با ایشان