English    Türkçe    فارسی   

4
648-657

  • تا بدین ملکی که او دامست ژرف ** در شکار آرند مرغان شگرف
  • من سلیمان می‌نخواهم ملکتان ** بلک من برهانم از هر هلکتان
  • کین زمان هستید خود مملوک ملک ** مالک ملک آنک بجهید او ز هلک 650
  • بازگونه ای اسیر این جهان ** نام خود کردی امیر این جهان
  • ای تو بنده‌ی این جهان محبوس جان ** چند گویی خویش را خواجه‌ی جهان
  • دلداری کردن و نواختن سلیمان علیه‌السلام مر آن رسولان را و دفع وحشت و آزار از دل ایشان و عذر قبول ناکردن هدیه شرح کردن با ایشان
  • ای رسولان می‌فرستمتان رسول ** رد من بهتر شما را از قبول
  • پیش بلقیس آنچ دیدیت از عجب ** باز گویید از بیابان ذهب
  • تا بداند که به زر طامع نه‌ایم ** ما زر از زرآفرین آورده‌ایم 655
  • آنک گر خواهد همه خاک زمین ** سر به سر زر گردد و در ثمین
  • حق برای آن کند ای زرگزین ** روز محشر این زمین را نقره گین