English    Türkçe    فارسی   

4
655-664

  • تا بداند که به زر طامع نه‌ایم ** ما زر از زرآفرین آورده‌ایم 655
  • آنک گر خواهد همه خاک زمین ** سر به سر زر گردد و در ثمین
  • حق برای آن کند ای زرگزین ** روز محشر این زمین را نقره گین
  • فارغیم از زر که ما بس پر فنیم ** خاکیان را سر به سر زرین کنیم
  • از شما کی کدیه‌ی زر می‌کنیم ** ما شما را کیمیاگر می‌کنیم
  • ترک آن گیرید گر ملک سباست ** که برون آب و گل بس ملکهاست 660
  • تخته‌بندست آن که تختش خوانده‌ای ** صدر پنداری و بر در مانده‌ای
  • پادشاهی نیستت بر ریش خود ** پادشاهی چون کنی بر نیک و بد
  • بی‌مراد تو شود ریشت سپید ** شرم دار از ریش خود ای کژ امید
  • مالک الملک است هر کش سر نهد ** بی‌جهان خاک صد ملکش دهد