English    Türkçe    فارسی   

4
659-668

  • از شما کی کدیه‌ی زر می‌کنیم ** ما شما را کیمیاگر می‌کنیم
  • ترک آن گیرید گر ملک سباست ** که برون آب و گل بس ملکهاست 660
  • تخته‌بندست آن که تختش خوانده‌ای ** صدر پنداری و بر در مانده‌ای
  • پادشاهی نیستت بر ریش خود ** پادشاهی چون کنی بر نیک و بد
  • بی‌مراد تو شود ریشت سپید ** شرم دار از ریش خود ای کژ امید
  • مالک الملک است هر کش سر نهد ** بی‌جهان خاک صد ملکش دهد
  • لیک ذوق سجده‌ای پیش خدا ** خوشتر آید از دو صد دولت ترا 665
  • پس بنالی که نخواهم ملکها ** ملک آن سجده مسلم کن مرا
  • پادشاهان جهان از بدرگی ** بو نبردند از شراب بندگی
  • ورنه ادهم‌وار سرگردان و دنگ ** ملک را برهم زدندی بی‌درنگ