English    Türkçe    فارسی   

4
678-687

  • آن یکی درویش گفت اندر سمر ** خضریان را من بدیدم خواب در
  • گفتم ایشان را که روزی حلال ** از کجا نوشم که نبود آن وبال
  • مر مرا سوی کهستان راندند ** میوه‌ها زان بیشه می‌افشاندند 680
  • که خدا شیرین بکرد آن میوه را ** در دهان تو به همتهای ما
  • هین بخور پاک و حلال و بی‌حساب ** بی صداع و نقل و بالا و نشیب
  • پس مرا زان رزق نطقی رو نمود ** ذوق گفت من خردها می‌ربود
  • گفتم این فتنه‌ست ای رب جهان ** بخششی ده از همه خلقان نهان
  • شد سخن از من دل خوش یافتم ** چون انار از ذوق می‌بشکافتم 685
  • گفتم ار چیزی نباشد در بهشت ** غیر این شادی که دارم در سرشت
  • هیچ نعمت آرزو ناید دگر ** زین نپردازم به حور و نیشکر