English    Türkçe    فارسی   

4
81-90

  • آن یکی واعظ چو بر تخت آمدی ** قاطعان راه را داعی شدی
  • دست برمی‌داشت یا رب رحم ران ** بر بدان و مفسدان و طاغیان
  • بر همه تسخرکنان اهل خیر ** برهمه کافردلان و اهل دیر
  • می‌نکردی او دعا بر اصفیا ** می‌نکردی جز خبیثان را دعا
  • مر ورا گفتند کین معهود نیست ** دعوت اهل ضلالت جود نیست 85
  • گفت نیکویی ازینها دیده‌ام ** من دعاشان زین سبب بگزیده‌ام
  • خبث و ظلم و جور چندان ساختند ** که مرا از شر به خیر انداختند
  • هر گهی که رو به دنیا کردمی ** من ازیشان زخم و ضربت خوردمی
  • کردمی از زخم آن جانب پناه ** باز آوردندمی گرگان به راه
  • چون سبب‌ساز صلاح من شدند ** پس دعاشان بر منست ای هوشمند 90