English    Türkçe    فارسی   

4
907-916

  • گفت حمدالله برین و صد چنین ** که بدیدستم ز رب العالمین
  • پس نظر کرد آن سلیمان سوی تخت ** گفت آری گول‌گیری ای درخت
  • پیش چوب و پیش سنگ نقش کند ** ای بسا گولان که سرها می‌نهند
  • ساجد و مسجود از جان بی‌خبر ** دیده از جان جنبشی واندک اثر 910
  • دیده در وقتی که شد حیران و دنگ ** که سخن گفت و اشارت کرد سنگ
  • نرد خدمت چون بنا موضع بباخت ** شیر سنگین را شقی شیری شناخت
  • از کرم شیر حقیقی کرد جود ** استخوانی سوی سگ انداخت زود
  • گفت گرچه نیست آن سگ بر قوام ** لیک ما را استخوان لطفیست عام
  • قصه‌ی یاری خواستن حلیمه از بتان چون عقیب فطام مصطفی را علیه‌السلام گم کرد و لرزیدن و سجده‌ی بتان و گواهی دادن ایشان بر عظمت کار مصطفی صلی‌الله علیه و سلم
  • قصه‌ی راز حلیمه گویمت ** تا زداید داستان او غمت 915
  • مصطفی را چون ز شیر او باز کرد ** بر کفش برداشت چون ریحان و ورد