English    Türkçe    فارسی   

4
932-941

  • سوی منزلها دوید و بانگ داشت ** که کی بر دردانه‌ام غارت گماشت
  • مکیان گفتند ما را علم نیست ** ما ندانستیم که آنجا کودکیست
  • ریخت چندان اشک و کرد او بس فغان ** که ازو گریان شدند آن دیگران
  • سینه کوبان آن چنان بگریست خوش ** که اختران گریان شدند از گریه‌اش 935
  • حکایت آن پیر عرب کی دلالت کرد حلیمه را به استعانت به بتان
  • پیرمردی پیشش آمد با عصا ** کای حلیمه چه فتاد آخر ترا
  • که چنین آتش ز دل افروختی ** این جگرها را ز ماتم سوختی
  • گفت احمد را رضیعم معتمد ** پس بیاوردم که بسپارم به جد
  • چون رسیدم در حطیم آوازها ** می‌رسید و می‌شنیدم از هوا
  • من چو آن الحان شنیدم از هوا ** طفل را بنهادم آنجا زان صدا 940
  • تا ببینم این ندا آواز کیست ** که ندایی بس لطیف و بس شهیست