English    Türkçe    فارسی   

4
948-957

  • برد او را پیش عزی کین صنم ** هست در اخبار غیبی مغتنم
  • ما هزاران گم شده زو یافتیم ** چون به خدمت سوی او بشتافتیم
  • پیر کرد او را سجود و گفت زود ** ای خداوند عرب ای بحر جود 950
  • گفت ای عزی تو بس اکرامها ** کرده‌ای تا رسته‌ایم از دامها
  • بر عرب حقست از اکرام تو ** فرض گشته تا عرب شد رام تو
  • این حلیمه‌ی سعدی از اومید تو ** آمد اندر ظل شاخ بید تو
  • که ازو فرزند طفلی گم شدست ** نام آن کودک محمد آمدست
  • چون محمد گفت آن جمله بتان ** سرنگون گشت و ساجد آن زمان 955
  • که برو ای پیر این چه جست و جوست ** آن محمد را که عزل ما ازوست
  • ما نگون و سنگسار آییم ازو ** ما کساد و بی‌عیار آییم ازو