English    Türkçe    فارسی   

5
1357-1366

  • زیر لب گفت این نهان کرد از کنیز  ** داشتش آن دم چو بی‌جرمان عزیز 
  • بعد از آن گفتش که چادر نه به سر  ** رو فلان خانه ز من پیغام بر 
  • این چنین گو وین چنین کن وآنچنان  ** مختصر کردم من افسانه‌ی زنان 
  • آنچ مقصودست مغز آن بگیر  ** چون براهش کرد آن زال ستیر  1360
  • بود از مستی شهوت شادمان  ** در فرو بست و همی‌گفت آن زمان 
  • یافتم خلوت زنم از شکر بانگ  ** رسته‌ام از چار دانگ و از دو دانگ 
  • از طرب گشته بزان زن هزار  ** در شرار شهوت خر بی‌قرار 
  • چه بزان که آن شهوت او را بز گرفت  ** بز گرفتن گیج را نبود شگفت 
  • میل شهوت کر کند دل را و کور  ** تا نماید خر چو یوسف نار نور  1365
  • ای بسا سرمست نار و نارجو  ** خویشتن را نور مطلق داند او