English    Türkçe    فارسی   

5
1378-1387

  • فعل آتش را نمی‌دانی تو برد  ** گرد آتش با چنین دانش مگرد 
  • علم دیگ و آتش ار نبود ترا  ** از شرر نه دیگ ماند نه ابا 
  • آب حاضر باید و فرهنگ نیز  ** تا پزد آب دیگ سالم در ازیز  1380
  • چون ندانی دانش آهنگری  ** ریش و مو سوزد چو آنجا بگذری 
  • در فرو بست آن زن و خر را کشید  ** شادمانه لاجرم کیفر چشید 
  • در میان خانه آوردش کشان  ** خفت اندر زیر آن نر خر ستان 
  • هم بر آن کرسی که دید او از کنیز  ** تا رسد در کام خود آن قحبه نیز 
  • پا بر آورد و خر اندر ویی سپوخت  ** آتشی از کیر خر در وی فروخت  1385
  • خر مدب گشته در خاتون فشرد  ** تا بخایه در زمان خاتون بمرد 
  • بر درید از زخم کیر خر جگر  ** روده‌ها بسکسته شد از همدگر