English    Türkçe    فارسی   

5
1438-1447

  • از پس آیینه عقل کل را  ** کی ببیند وقت گفت و ماجرا 
  • او گمان دارد که می‌گوید بشر  ** وان گر سرست و او زان بی‌خبر 
  • حرف آموزد ولی سر قدیم  ** او نداند طوطی است او نی ندیم  1440
  • هم صفیر مرغ آموزند خلق  ** کین سخن کار دهان افتاد و حلق 
  • لیک از معنی مرغان بی‌خبر  ** جز سلیمان قرانی خوش‌نظر 
  • حرف درویشان بسی آموختند  ** منبر و محفل بدان افروختند 
  • یا به جز آن حرفشان روزی نبود  ** یا در آخر رحمت آمد ره نمود 
  • صاحب‌دلی دید سگ حامله در شکم آن سگ‌بچگان بانگ می‌کردند در تعجب ماند کی حکمت بانگ سگ پاسبانیست بانگ در اندرون شکم مادر پاسبانی نیست و نیز بانگ جهت یاری خواستن و شیر خواستن باشد و غیره و آنجا هیچ این فایده‌ها نیست چون به خویش آمد با حضرت مناجات کرد و ما یعلم تاویله الا الله جواب آمد کی آن صورت حال قومیست از حجاب بیرون نیامده و چشم دل باز ناشده دعوی بصیرت کنند و مقالات گویند از آن نی ایشان را قوتی و یاریی رسد و نه مستمعان را هدایتی و رشدی 
  • آن یکی می‌دید خواب اندر چله  ** در رهی ماده سگی بد حامله  1445
  • ناگهان آواز سگ‌بچگان شنید  ** سگ‌بچه اندر شکم بد ناپدید 
  • بس عجب آمد ورا آن بانگها  ** سگ‌بچه اندر شکم چون زد ندا