English    Türkçe    فارسی   

5
15-24

  • قدر تو بگذشت از درک عقول  ** عقل اندر شرح تو شد بوالفضول  15
  • گر چه عاجز آمد این عقل از بیان  ** عاجزانه جنبشی باید در آن 
  • ان شیا کله لا یدرک  ** اعلموا ان کله لا یترک 
  • گر نتانی خورد طوفان سحاب  ** کی توان کردن بترک خورد آب 
  • راز را گر می‌نیاری در میان  ** درکها را تازه کن از قشر آن 
  • نطقها نسبت به تو قشرست لیک  ** پیش دیگر فهمها مغزست نیک  20
  • آسمان نسبت به عرش آمد فرود  ** ورنه بس عالیست سوی خاک‌تود 
  • من بگویم وصف تو تا ره برند  ** پیش از آن کز فوت آن حسرت خورند 
  • نور حقی و به حق جذاب جان  ** خلق در ظلمات وهم‌اند و گمان 
  • شرط تعظیمست تا این نور خوش  ** گردد این بی‌دیدگان را سرمه‌کش